زیر پایم زمین از سم ضربه اسبان میلرزد،
چار نعل میگذرند اسبان وحشی،
گسیخته افسار، وحشت زده به پیش می گریزند.
در یالهاشان گره می خورد آرزوهایم.
دوشادوششان میگریزد خواستهایم.
هوا سرشار از بوی اسب است و
غم و
اندکی غبطه.
در افق نقطه های سیاه کوچکی میرقصد
و زمینی که بر آن ایستاده ام دیگر باره آرام یافته است.
پنداری رویایی بود آن همه ،...
چار نعل میگذرند اسبان وحشی،
گسیخته افسار، وحشت زده به پیش می گریزند.
در یالهاشان گره می خورد آرزوهایم.
دوشادوششان میگریزد خواستهایم.
هوا سرشار از بوی اسب است و
غم و
اندکی غبطه.
در افق نقطه های سیاه کوچکی میرقصد
و زمینی که بر آن ایستاده ام دیگر باره آرام یافته است.
پنداری رویایی بود آن همه ،...