دختر کوچولوی تنهای احساساتی ام.نگران نباش. موهای لخت سیاهت را هر شب شانه خواهم کرد. لباس خواب کوتاه صورتی تنت خواهم کرد که ساق های لاغر تیره ات را نشان بدهد. پتوی رنگی ات را تا زیر گلویت بالا میکشم تا احساس امنیت بیشتری کنی. کنار تختت مینشینم و به چشمهای معصومت خیره میشوم. لبخند میزنم و گونه های نرم صورتی ات را میبوسم و بعد آباژور را خاموش میکنم.. برای سقف اتاقت ستاره های شب نما میخرم تا وقتی رفتم اگر خوابت نبرد سرگرمت کنند و به خیال پردازی های کودکانه با نمکت کمک کنند. دخترم. دختر ملوس خوشگلم چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. گریه نکن! بهت قول میدم که هیچ وقت از فکرای احمقانم باهات حرف نزنم.. قول میدم نذارم همه چیز برات بره زیر سوال. گریه نکن دختر لعنتی ام. چیز ترسناکی وجود ندارد.. ببین عروسکت کنارت چه مهربان خوابیده. گریه نکن . تحمل نگاه کردن به چشمهایت را ندارم. برای وجودشان از من میپرسند. هیچ وقت بهت این خیانت را نخواهم کرد دخترکم. سعی میکنم در رویاهایم دفنت کنم. حالا آرام باش.

No comments: