اگه سینوزیت ندارین که با یه باد سر درد بگرین برین خدا رو شکر کنین
اگه سندروم روده تحریک پذیر ندارین که وقتی استرس دارین با خوردن یه قهوه یا شکلات یا هر کوفت دیگه ای از دل پیچه همه چی از یادتون بره برین خدا رو شکر کنین
اگه آلرژی ندارین و با یه بو یا گرد و غبار دچار آب ریزش و عطسه و سرفه و کوفتگی ناشی نمی شین برین خدا رو شکر کنین
اگه آستانه تحریک نسبت به مسکنا بالا نیست و با خوردن یه آنتی هیستامین دو روز مثل خرس می خوابین (هی! با تو اما!!) برین خدا رو شکر کنین
اگه recommender تون بغل دستتونه و نگران نیستین که mail تون و میبینه یا نه برین خدا رو شکر کنین
اگه من کنارتون نیستم که به جونتون غر بزنم برین خدا رو شکر کنین
باز هم بگم؟!! خوب! برین خدا رو شکر کنین دیگه!!!!! D:
این کامنتدونی blogger چه جوری کار میکنه؟
مث که Yaccs دیگه واسه کامنت دادن سرویس نمیده :(
دیگه حال و حوصله هم ندارم که برم یه جای دیگه عضو بشم.
فعلا از همین کامنتدونی Blogger استفاده کنید D:
برای خالی نبودن عریضه:

ناخن های پام واقعنکی شکل ناخن شدن! دیگه میشه بهشون لاک زد :D

من با ذوق و شوق جلوی یخچال: پپولی! واست شیر موز درست کنم؟
پپولی: نه نمی خوام.
نیم ساعت بعد
مری جان!! میشه بگی با کدوم شیر می خواستی شیرموز درست کنی؟!!!

مث که محبت کردن به من نمیاد!
یه بار میام مثل آدم حرف بزنم، به این قلی جان میگم سلام گلم!
تا نگفتم گه خوردم باور نمی کرد که خودم دارم باش چت می کنم!!!!
ظهر، وقت نهار
مامان دستش بنده و مشغول یه کاریه
من پشت کامپیوترم
پپولی هم جلوی تلویزیون
دیروز مهمون داشتیم و چند نوع غذا از دیروز مونده
بابا من و پپولی رو صدا میزنه که پاشیم کمک کنیم و غذا رو آماده کنیم
من و پپولی هم یه جوری از زیرش در میریم!!!!

نیم ساعت بعد:
بابا همه غذا ها رو باهم تو یه ظرف بزرگ قاطی کرده و در حال گرم کردنه!!!!!! خورشا! کباب! جوجه! پلو!
- : باااااااااااااااااااباااااااااااااااااااااااا!

ابتکار خوبی بود واسه اینکه از این به بعد هروقت بابا صدامون زد سریع بریم کار رو ازش بگیریم :))