بنویس! بنویس!...
از چی بنویسم؟
از روزایی که اونقدر آرومم که فک می کنم که هیچی نمی تونه این آرامش رو ازم بگیره...
یا از اون روزایی که اونقد افسرده می شم که احساس می کنم دیگه جایی واسه من نیست و وقت رفتنمه...

از آدما بنویسم...
از آدمایی که می شناسمشون...
که فک می کنم می شناسمشون...
که شناختمشون... تو سختیا... سختیای خودشون... سختیای خودم....

بعضی وقتا خنده م میگیره ازشون! از غرورشون؛ از حماقتشون؛ از...
بعد به موقعایی فک می کنم که خودم هم خنده دار بودم؛
بعد یهو خیلی چیزا یادم میاد...
بعد گریه م می گیره...
بعد....

از حرفا بنویسم...
حرفایی که یه موقعهایی خیلی حالمو بد می کنه...
حرفایی که لجم و در میاره ...
حرفایی که زخم میشن...
حرفایی که ...

یا از دوست داشتن؟!
آدمایی که دوستشون دارم...
که فک می کنم دوستشون دارم...
آدمایی که شاید هیچ وقت بهشون نگفتم!
آدمایی که باور نکردن که دوستشون دارم... که وقتی ازم می پرسن می مونم که چی باید بگم... که لجم میگیره... گریه م میگیره...

بازم بنویسم؟!!!