لذتی که در نون پنیر و خرما هست احتمالا تو یه سری چیزای دیگه هم هست. ولی فعلا داره خیلی می چسبه D:
حال مسخره ایه که بشینی و مناظره ای رو ببینی که هر کدوم از طرفین تلاش می کنن که نشون بدن که بهتر می تونن مردم کشورت رو بدبخت کنن...
هر دفعه که کلمه sanction و میشنوم یاد اوضاع داغون ایران میفتم و آدمایی که زندگی واسشون سخت تر میشه؛ یاد تحریم  دارو و آدمایی که دارن بیصدا و تک و تنها میمیرن! 
حال بدیه ...
فک نمی کردم هیستیریونیک بتونه اینقد حاد باشه!
ولی مث که می تونه حاد تر از این هم باشه! 
از یه جایی به بعد ترحم برانگیز میشه!


من از کی اینقدر رقیق القلب شدم؟! که تا یکی عروسی پپول و تبریک میگه دلم فشرده میشه و اشکام میاد پایین!
هیچ وقت فک نکرده بودم نباشم عروسیشو! 
هیچ وقت فک نکرده بودم اینقدر سخت باشه ...
دلم اونجاست 
اگه TA نبودم ...