...
آمد و رفت
آمد و ماند
آمد و رفت ولی ماند
آمد و ماند ولی رفت
ساده است
همه چیز ساده است. خیلی ساده
کلمه ها، جمله ها، قصه ها، زندگی ها
من، تو، ما
آنقدر ساده که نه من هیچگاه گفتمت، نه تو هیچ وقت فهمیدی.
تولدی نزدیک است ...
یه حفره ی خیلی بزرگ که دیگه خیلی راحت پر نمیشه؛
ولی دیگه خلا هم نیست؛ همه چی رو به سمت خودش نمیکشه؛
این روزا شاید بشه گفت هیچی رو به سمت خودش نمی کشه!
نصف شب از خواب پا شدم؛
یه دردی پیچید تو سرم؛
یه جور عجیبی بود؛
بین خواب وبیداری احساس کردم که به زودی به خاطر تومور میمیرم.
لطفا فقط بدون درد و شیمی درمانی :)