حالم بد میشه
وقتی اخبار ایران رو می خونم؛
خبر اعداما؛
غبطه می خورم به این آدما! که اینقد ر محکمن؛ یعنی بودن؛
از اون همه امیدشون به زندگی
و از اون طرف، پذیرفتن مرگ بدون هیچ ترسی
به یاد ندارم که واسه من این دو تا باهم جمع شده باشن!
یا اونقدر دلم می خواسته زندگی کنم که از مرگ می ترسیدم
یا اونقدر از زندگی حالم به هم می خورده که می خواستم بمیرم!!!
خیلی دوست دارم اون چیزی که این آدما از زندگی دیدن و ببینم ...
No comments:
Post a Comment