دیشب خونه "و" اینا بودیم. بعد داشتیم دنبال آدرس سیتی هال و مدارک لازم واسه ثبت ازدواجمون میگشتیم (بلاخره!). "ب" برگشته خیلی جدی به امین میگه "باید یه چیزی رو بهت بگم؛ می دونم شاید دیر باشه ولی باید بگم......
خرررررر نشیا!!!! هنوز وقت هست!" 

یعنی یه همچین دوستایی دارم من!
No comments:
Post a Comment