ماه رو به "میم" نشون می­دم و بهش می­گم که یه شبایی با ماه حرف می­زدم!
می­خنده و می­گه که باورش نمی­شه! و من براش می­گم که یه زمانی چقدر "..." رو دوست داشتم! خنده­م می­گیره از اینکه اینقدر راحت راجع به دوست­داشتنش حرف می­زنم؛ بدون اینکه دلم آروم فشرده بشه و یه غمی گلوم­و بگیره!
هیچ وقت فک نمی­کردم اینقد همه ­چیساده باشه!
می­گه الهی که...
می­گم نه! ولی نشیمنگاه­ اونم ناپایدار!

No comments: