با هیجان به مامان می گم: می دونی چی پیدا کردم؟ مربای آلبالو!!
می خنده و میگه خدا رو شکر
بعد میگه: مریم! یکی ندونه فکر می کنه تو ایران که بودی خیلی مربا می خوردی!
خنده م میگیره! من اصلا صبحونه نمی خوردم که بخوام مربا بخورم! همیشه مربا تو یخچال شکرک می زد!!!
ولی اینجا دلم واسه خیلی چیزایی که هیچوقت نمی خوردم یا کارایی که هیج وقت نمی کردم یا جاهایی که هیچ وقت نمی رفتم تنگ شده!
یه جورایی مثل حس الی به کوچه باغای خاکی تهران D:
2 comments:
ina ro ghable in ke be man begi neveshti ya badesh?
-M
ghablesh! :D
chetor mage?!
Post a Comment